اَشکـ نِمـی ریزَم
تمام تنم میسوزد از زخمهایی که خورده ام
درد یک اتفاق که شاید با اتفاق تو دردش متفاوت باشد
ویرانم میکند...
من از دست رفته ام ، شکسته ام
به انتهای بودنم رسیده ام !
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند.
میان عاشقانه هایم قدم نزن اینجا این نوشته ها ، آنقدر بارانی اند که می ترسم تمام لحظه هایت خیس شوند...!
تمام تنم میسوزد از زخمهایی که خورده ام
درد یک اتفاق که شاید با اتفاق تو دردش متفاوت باشد
ویرانم میکند...
من از دست رفته ام ، شکسته ام
به انتهای بودنم رسیده ام !
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشت لبخندی که درد میکند.